نوع مقاله : پژوهشی

نویسنده

دانشیار جغرافیای سیاسی دانشگاه یزد

چکیده

یکی از رویکردهای ژئوپلیتیک انتقادی؛ معنادهی متفاوت به پدیدارهای ژئوپلیتیک توسط افراد، احزاب و دولت‌ها مبتی بر خاستگاه هویتی و گفتمانی آنها می‌باشد. در این راستا با فرارسیدن سال 1359 تنش نظامی در مرز ایران و عراق بطور چشمگیری تشدید گردید و به یک جنگ تمام عیار بین دو کشور بدل گردید. لیکن در این مقطع زمانی چگونگی خوانش ژئوپلیتیکی این بحران و از جمله معنادهی به مفهوم قلمرو ایران و علل دفاع از آن در برابر تهاجم حزب بعث عراق به یک منازعه میان سه گفتمان ملی گرای لیبرال، چپ مارکسیستی و انقلاب اسلامی در ایران بدل گردید. در این پژوهش کوشش گردیده مبتنی بر روش تفسیری مفهوم‌ قلمرو ایران با گفتمان انقلاب اسلامی درچارچوب دیدگاه سازه انگاری مورد بررسی قرار گیرد. یافته‌های تحقیق بیان‌گر آن است که در گفتمان انقلاب اسلامی معناپردازی در باب قلمرو ایران در طول جنگ با عراق بر اساس تبارشناسی دینی و از طریق شبیه سازی با جنگ‌های پیامبر اسلام و امامان شیعه در صدر اسلام در اولویت قرار گرفت. بر این اساس مرزهای سرزمینی ایران مشخصاً به مثابه جایگاه رستاخیز اسلام اصیل و تبلور امت اسلامی تعبیر گردید و تفسیر قلمرو ایران در چارچوب دیدگاه دولت- ملت؛ اصالت نیافت. ضمن اینکه با سوگیری ضدغربی گفتمان انقلاب اسلامی خوانش ژئوپلیتیک علل دفاع از قلمرو سرزمینی ایران در چارچوب معارضه دارالاسلام با دارالکفر تصویر گردید.

کلیدواژه‌ها

موضوعات