نوع مقاله : پژوهشی

نویسندگان

1 مدیر پژوهش

2 عضو هیئت علمی

چکیده

ظهور تهدیدات ترکیبی شامل حملات هم‌زمان فیزیکی، سایبری، شناختی و نفوذ درونی، ساختارهای سنتی دفاع ملی را با چالش‌های بنیادین مواجه ساخته است. حمله ترکیبی رژیم صهیونیستی به مراکز نظامی و زیرساختی جمهوری اسلامی ایران در بامداد ۲۴ خرداد ۱۴۰۴، با پشتیبانی و حمایت همه‌جانبه ایالات متحده آمریکا، انگلستان، فرانسه، آلمان و برخی کشورهای عربی، نمونه‌ای بارز از این تهدیدات چنددامنه‌ای به شمار می‌رود که ناکارآمدی دکترین بازدارندگی کلاسیک را آشکار ساخت و لزوم طراحی الگویی بومی و آینده‌پذیر برای دفاع ملی را برجسته کرد.

پژوهش حاضر با رویکرد کیفی، آینده‌نگر و بهره‌گیری از روش تحلیل ساختاری (MICMAC) و تکنیک دلفی، در پی طراحی دکترین دفاعی-امنیتی نوین برای جمهوری اسلامی ایران در مواجهه با جنگ‌های ترکیبی بوده است. در این راستا، با شناسایی و تحلیل متغیرهای کلیدی امنیتی و روابط علّی–تأثیری میان آن‌ها، منظومه‌ای هوشمند، چندلایه و یکپارچه در عرصه امنیت ملی طراحی شد. تحلیل ماتریس تأثیرگذاری متقابل نشان داد که متغیرهایی نظیر یکپارچگی فرماندهی، سامانه هشدار سریع، بازدارندگی سایبری فعال، مدیریت شناختی روایت‌ها، مشارکت مردمی و پدافند درونی، نقشی تعیین‌کننده در بازمهندسی ساختار دفاعی-امنیتی ایفا می‌کنند.

یافته‌ها حاکی از آن است که تحقق امنیت پایدار در عصر جنگ‌های ترکیبی، مستلزم دکترین پیش‌دستانه، شبکه‌ای و ادراک‌محور است؛ دکترینـی که بر بنیان هماهنگی نهادی، تاب‌آوری اجتماعی، آمادگی مردمی و قدرت تصمیم‌سازی لحظه‌ای استوار باشد. مدل مفهومی پیشنهادی امنیت را نه‌به‌مثابه ساختار ایستا، بلکه به‌عنوان منظومه‌ای تطبیقی، واکنش‌پذیر و دینامیک تعریف می‌کند که قابلیت سازگاری با تحولات نوظهور و سناریوهای آینده تهدید را داراست.

کلیدواژه‌ها

موضوعات